جدول جو
جدول جو

معنی سیه پستان - جستجوی لغت در جدول جو

سیه پستان
سیاه پستان، زنی که پستانش سیاه باشد، زنی که بچۀ خود را خوب پرورش ندهد، زنی که هر بچه ای را شیر بدهد، آن بچه بمیرد
تصویری از سیه پستان
تصویر سیه پستان
فرهنگ فارسی عمید
سیه پستان
(یَهْ پِ)
زنی را گویند که فرزند او نماند و زنی را نیز گویند که هر طفل را که او شیر دهد بمیرد. (برهان) (آنندراج) :
از خون دل طفلان سرخاب رخ آمیزد
این زال سپیدابرو وین مام سیه پستان.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
سیه پستان
زنی که پستانش سیاه رنگ باشد، زنی که کودک خود را مراقبت و تربیت نکند، زنی که هر کودک شیر او را بخورد بمیرد
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سیاه پستان
تصویر سیاه پستان
زنی که پستانش سیاه باشد، کنایه از زنی که بچۀ خود را خوب پرورش ندهد، کنایه از زنی که هر بچه ای را شیر بدهد، آن بچه بمیرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سنگ پستان
تصویر سنگ پستان
سپستان، درختی گرمسیری با برگ های گرد و نوک تیز و گل های سفید خوشه ای و خوش بو، میوۀ این گیاه بیضی شکل، زرد رنگ و دارای شیرۀ لزج و بی مزه است که پس از خشک شدن سیاه رنگ می شود و در طب سنتی برای معالجۀ بیماری های ریوی به کار می رود، مویزک عسلی، داروش، مویزه، سگ پستان، دبق، مویزج عسلی، دارواش، شیرینک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سگ پستان
تصویر سگ پستان
سپستان، درختی گرمسیری با برگ های گرد و نوک تیز و گل های سفید خوشه ای و خوش بو، میوۀ این گیاه بیضی شکل، زرد رنگ و دارای شیرۀ لزج و بی مزه است که پس از خشک شدن سیاه رنگ می شود و در طب سنتی برای معالجۀ بیماری های ریوی به کار می رود، شیرینک، سنگ پستان، مویزک عسلی، دارواش، مویزج عسلی، داروش، دبق، مویزه
فرهنگ فارسی عمید
(پِ)
زنی که فرزند او نزید. (غیاث). زنی که فرزند او نماند و هر طفلی که شیر دهد بمیرد. (برهان) (آنندراج) (فرهنگ رشیدی)
لغت نامه دهخدا
(سَ پِ)
سپستان و آن دارویی باشد معروف. (برهان). رجوع به سپستان شود
لغت نامه دهخدا
(پِ)
که پستانی چون میش دارد. که مانند میش است پستان او، نام نوعی انگور (در تداول مردم قزوین). (یادداشت مؤلف). نوعی انگور که حبه اش شبیه پستان میش است و از این رو آن نام گرفته و در خلخال آن را ’اینک امجگی’ یعنی ’گاوپستان’ یا ’پستان گاو’ نامند
لغت نامه دهخدا
(یَهْ سَ)
دهی است از دهستان علمدار گرگر بخش جلفا شهرستان مرند. دارای 1452 تن سکنه. آب آن از چشمه و قنات. محصول آنجا غلات، حبوبات و پنبه. شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
تصویری از سیاه پستان
تصویر سیاه پستان
زنی که فرزند او نماند و هر طفلی که شیر دهد بمیرد
فرهنگ لغت هوشیار
درختی است از تیره گاو زبانیان که دارای برگهای متناوب و گاهی متقابل است. پهنک برگها قلبی شکل و مضرس میباشد میباشد. گلهایش پیوسته جام و سفید یا زردند. میوه اش بشکل آلبالوست و از آن شیره ای لزج و بیمزه استخراج کنند که در تداوی جهت رفع اسهال و ناراحتیهای دستگاه تنفس و سرفه بکار میرود. ارتفاع آن در گونه ها به 9 متر میرسد اطباء الکلبه دبق مخاطه مخیطا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سگ پستان
تصویر سگ پستان
سپستان انگور دشتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیاه پستان
تصویر سیاه پستان
((پِ))
کنایه از زنی که توجهی به تربیت کودک خود ندارد، زنی که هر کودک شیر او را بخورد بمیرد
فرهنگ فارسی معین
واحد حجم به ظرفیت یک لیفه ی شلوار
فرهنگ گویش مازندرانی
از مراتع نشتای عباس آباد
فرهنگ گویش مازندرانی